موسیقی یا موزیک هنر بیان احساسات به کمک آوا و هنر و دانش ترکیب صداهاست. موسیقی را در گذشته خنیا هم میگفتند.
خنیا از لغت پارسی خونیاک و لغت اوستایی هونواک گرفته شده است. هونواک از دو بخش هو (به معنای نیک و خوش) و نواک (به معنای نوا) ساخته شده است که مجموعا هونواک را میتوان نوای خوش معنی کرد. واژهی موسیقی هم از لغت یونانی و برگرفته از واژهٔ Mousika) μουσική و مشتق از واژهٔ Μοῦσαι) میدانند.
اصطلاحات موسیقی در ارکستر
ارکِستر: یک از معروف ترین اصطلاحات موسیقی است که به مجموعه ای از نوازندگان و ساز هایی که باهم به اجرای قطعات موسیقی می پردازند، اطلاق می گردد. هر ارکستری، رهبر ارکستری هم دارد. رهبر ارکستر کسی است که به نوازندگان کمک و آن ها را هدایت می کند تا با یکدیگر هماهنگ شوند.
پارتیتور: نت نویسی ای که، نتِ تمام بخش های سازی و آوازی یک ارکستر بزرگ، ارکستر مجلسی(ارکستر کوچک تر) یا هم نواز های دیگر بر روی آن ثبت شده باشد و جلو روی رهبر ارکستر قرار دارد.
رپرتوار: در معنای لغوی یعنی فهرست یا جدول، اما در اصطلاحات موسیقی مجموعه قطعه های موسیقی است که تک نواز (یا خواننده) را برای رسیتال یا کنسرت آماده می کند. تعداد قطعه های موسیقی در رپرتوار، معمولاً زیادتر از قطعه هایی است که در برنامه ی رسیتال یا کنسرت اعلام می شود، زیرا ممکن است شرکت کنندگان پس از اتمام برنامه در عین تشویق، اجرای قطعه های دیگری را نیز طلب کنند.
سمفونی: در موسیقی کلاسیک، سمفونی به قطعه ایی ارکسترال گفته می شود که از چند بخش مجزا به نام موومان تشکیل شده باشد. هر سمفونی دارای فرم سونات است. فرم سونات در حقیقت همان فرم چهاربخشی یا چهار موومان است. قدمت آن به قرن هیجدهم میلادی در اروپا بازمی گردد. یوهان سباستین باخ، موتزارت، هایدن و بتهوون در شکل گیری آن تأثیر به سزایی داشته اند.
سونات: به قطعه موسیقایی گفته می شود که برای یک و یا گروه کوچکی از سازها نوشته می شود و در چند موومان اجرا می گردد. این اصطلاحات را استاد موسیقی از من خواسته بود که کنسرتو در لا مینور ویوالدی که در سه موومان ساخته شده است را به بهترین شکل ممکن بنوازم.
سوئیت: یکی از اصطلاحات موسیقی است که به مجموعه ای از قطعه های به هم پیوسته و مرتبط از موسیقی سازی یا ارکسترال است. این فرم موسیقایی در قرن چهاردهم میلادی از آمیختگی نغمه های رقص متولد شد و کم کم به مجموعه ای از پنج رقص، گاه به همراه یک پرلود، در اوایل قرن هفده تکامل یافت. موومان های سوئیت معمولاً به صورت موضوعی یا موسیقایی کاملاً همبسته اند.
اپرا: نمایشی آوازی با همراهی ارکستر که اغلب اثری طولانی است و همینطور تکخوان ها، گروه کر و بالرین ها به صحنه می آیند.
سَنکُپ (فرانسه: Syncope): اتصال کشش ضرب ضعیف به کشش ضرب قوی باعث جابه جا شدن تاکید ها در ضرب ها شده و قسمت ضعیف با تاکید بیشتری اجرا می شود. اینگونه موارد حالت خاصی را در موسیقی ایجاد می کند که به آن سنکپ می گویند.
پیشینیان و موسیقی دانان بزرگ گذشته تعاریف مختلفی از موسیقی ارائه دادهاند که در ادامه به آنها اشاره میکنیم:
- ارسطو (از فیلسوفان یونان باستان): موسیقی را یکی از شاخههای ریاضی معرفی کرد و فیلسوفان اسلامی هم نظر وی را پذیرفتهاند مانند ابن سینا که در کتاب خود در بخش ریاضی از موسیقی نام برده است.
ارسطو در جای دیگری میگوید: موسیقی حکمتی است که نفوس بشر از اظهار آن در قالب الفاظ عاجز است بنابراین آن را در قالب اصوات ظاهر میسازد. - افلاطون (دوّمین فیلسوف از فیلسوفان بزرگ): او میگوید موسیقی یک ناموس اخلاقی است که روح به جهانیان، و بال به تفکر و جهش به تصور، و ربایش به غم و شادی و حیات به همه چیز میبخشد. موسیقی روح انسان را مناسب و هماهنگ میکند و استعداد پذیرش عدالت را در وی برمیانگیزد.
- ابونصر فارابی: از نظر ابونصر فارابی (از بزرگترین فلاسفه و دانشمندان ایرانی عصر اسلام) موسیقی علم شناسایی الحان و شامل دو علم است؛ علم موسیقی عملی و علم موسیقی نظری.
- ابوعلی سینا: از نظر ابوعلی سینا (پزشک، ریاضیدان، منجم، فیزیکدان، شیمیدان، زمینشناس، شاعر، منطق دان و فیلسوف ایرانی) موسیقی علمی است ریاضی که در آن از چگونگی نغمهها از نظر ملایمت و سازگاری، و چگونگی زمانهای بین نغمهها بحث میشود.
- بتهوون: بتهوون (موسیقیدان و آهنگساز برجستهی آلمانی) موزیک یا موسیقی را مظهری میداند عالیتر از هر علم و فلسفهای. از نظر او موسیقی هنر زبان دل و روح بشر و عالیترین تجلی قریحهٔ انسانی است. بتهوون میگوید: “آنجا که سخن از گفتن بازمیماند موسیقی آغاز میشود”.
- لئوپددوفن: ریشه موسیقی به عهد کهن ارتباط دارد. در واقع همان روزی که انسان توانست برای نخستین بار خوشیها و رنجهای خود را با صدا نمایش دهد، مبدأ موسیقی بهشمار میآید.
- ابن خردادبه (جغرافیدان، تاریخنویس و موسیقیشناس ایرانی): موسیقی آن است که تو را شاد کند و برقصاند و بگریاند و اندوهگین کند و جز آن هر چه باشد رنج و بلاست.
موسیقی ذهن را لطیف و خوی را ملایم و جان را شاد و قلب را دلیر و بخیل را بخشنده میکند، آفرین بر خردمندی که موسیقی را پدیدآورد. - هگل (فیلسوف بزرگ آلمانی): آنچه موسیقی متعلق به خود میداند همان اعماق زندگانی درون شخص است موسیقی هنر خاص روح است و بهطور مستقیم به روح خطاب میکند.
- واگنر: آهنگساز، رهبر ارکستر، نظریهپرداز موسیقیدان و مقالهنویس آلمانی در تعریف موزیک میگوید: من موسیقی را تنها وسیله لذت گوش بهشمار نمیآورم بلکه آن را محرک قلب و مهیج احساسات میدانم. موسیقی عالیترین هنرهاست. موسیقی متعلق به دل است و جایی که دل نیست موسیقی هم وجود ندارد.
- نیچه: فیلسوف، شاعر، منتقد فرهنگی، آهنگساز و فیلولوژیست کلاسیک بزرگ آلمانی معتقد است که تمام پدیدهها در مقایسه با موسیقی تنها نمادند. زندگی بدون موسیقی اشتباهی بزرگ بودهاست.
- ۰۰/۱۰/۰۲